اما آن روز نفهمید چه طور یک باره از کوره در رفت و صدایش به فریاد تبدیل شد، فریادی از سر درد و دردی که از رنج فرو رفتن خنجر در قلب دردناکتر بود.
همکاران اداره دور او و ارباب رجوعاش حلقه زدند.
در نهایت ارباب رجوع تحویل حراست اداره شد. او فقط پیشنهاد رشوه داده بود.